کد مطلب:210771 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

امام صادق در ربذه
منصور همین كه از اولاد حسن خیالش راحت شد در فكر افتاد كه امام جعفر صادق را هم كه روزافزون عظمت پیدا می كند تحت شكنجه و آزار بگذارد تا هم ابهت و قدرت خود را نشان دهد و هم امام را مرعوب سازد تا آنكه فرستاد در مدینه امام جعفر صادق را به ربذه ببرند.

ربذه منطقه بدآب و هوائی و تبعیدگاه خلفا بود اول كسی كه در آنجا تبعید شد اباذر غفاری است و متعاقب آن بسیاری دیگر تبعید و مقتول شدند.

اما علت تبعید امام جعفر صادق - محمد امام خود را مهدی موعود می خواند و امام



[ صفحه 260]



جعفر صادق از این دعوت جلوگیری كرد و او را به معروف و منكر آشنا ساخته از خدا ترسانید منصور گمان می كرد كه این كار به تحریك امام صادق است یا اقلا از دعوت او جلوگیری نكرده لذا به ربیع حاجب خود گفت بفرست جعفر بن محمد را با رنجی بیاورند.

ربیع تعلل كرد و امروز و فردا نمود باز او را احضار كرد گفت فوری بفرست جعفر بن محمد را با سخت ترین تعبی بیاورند خدا مرا بكشد اگر او را نكشم ربیع باز هم پشت گوش انداخت روز دیگر منصور خود نزد ربیع آمد و با خشونت تمام گفت بفرست جعفر بن محمد را با رنج و مشقت حاضر كنند.

ربیع هم فرستاد امام ششم را آوردند و ربیع گفت ای اباعبدالله خدای تعالی را یاد كن و به او متوسل شو كه از شر منصور در امان باشی من از ملاقات تو با او بیمناكم.

امام صادق علیه السلام فرمود «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم».

ربیع امام جعفر صادق را نزد منصور برد تا چشمش بر او افتاد كلماتی تند و زننده گفت و پس از خشونت بسیار گفت به مدینه برگرد ولی امام صادق به عراق رفت منصور هم از این كه او را آزاد گذاشت به خیال نقشه ای كه داشت كمی تسكین خاطر یافت.

معلوم می شود متعاقب دستگیری بنی حسن در سال 140 هشت سال قبل از رحلت امام صادق منصور او را به ربذه احضار كرده و خواست تحقیر نماید و به همین قدر اكتفا كرد و او به عراق رفت.

منصور هم خودش راه عراق پیش گرفت در عراق شنید كه پسران عبدالله محض محمد و ابراهیم خروج كرده اند و مدعی خلافت هستند و بر مكه و مدینه تسلط یافته دامنه حكومتشان تا بصره رسیده است.

در همین اختلاف و سرگرمی منصور با محمد امام صادق (ع) در كوفه نیز بساط افاضه علمی را گشود و شروع به درس و بحث كرد.

مكاتبات و دعوت بیعت از طرف محمد كه به قرشی در مدینه شهرت داشت با منصور ادامه یافت و امام صادق علیه السلام با آنكه می دانست آنها كشته می شوند معذلك نخواست استمداد آنها را بی جواب گذارد و اولاد بنی حسن را تحقیر نماید.

در قیام نفس زكیه دو فرزند خود موسی و عبدالله را به یاری او فرستاد و جالب تر این بود كه از اولاد حسین علیه السلام چهار نفر به نام حسن و عیسی فرزندان زید بن علی و موسی و عبدالله اولاد امام جعفر صادق علیه السلام با او كمك كردند.



[ صفحه 261]



امام صادق خود هم رفت و فرمود مرا معاف دار كه نمی توانم به تو كمكی كنم او هم قبول كرد و به فرزندان امام صادق عبدالله و موسی هم گفت شما هم مانند پدرتان می توانید بروید در بین راه كه امام صادق فرزندان خود را دید آمدند فرمود چرا آمدید گفتند به ما اجازه داد بروید فرمود شما برگردید با او كمك كنید و از او دفاع كنید و تا محمد زنده بود پسران امام صادق از او دفاع می كردند و در قیام و شورش با او همراه بودند. [1] .

منصور قشونی كشید به كمك حمید بن قحطبه این همان فرمانده سپاهی است كه به فرمان هارون شصت سید علوی را در بغداد كشت و به پاس آن باغی در طوس تهیه كرد كه در زندگانی امام رضا علیه السلام نوشتیم و لشكریان او در سال 145 محمد بن عبدالله محض را كشتند و اطرافیان او هم متواری شدند لشكریان منصور و اموال بنی حسن را مصادره كردند.

همین پیش آمد بار دیگر غضب و خشم منصور را بر امام صادق علیه السلام تشدید كرد كه در مقام كشتن این امام برآمد.


[1] مقاتل الطالبين ص 252.